چه چیزی باعث شده در دوران رکود، کارفرماها و مدیرهای شرکتها دست به تعدیل نیرو بزنند؟
بدون حاشیه و مقدمه سر اصل مطلب میروم. این تفکر تعدیل نیرو در دوران رکود عمدتاً ناشی از یک عامل بسیار مهم است و آن عدم تفویض اختیار تصمیمگیری در سطوح پایین میباشد. البته عوامل دیگر هم تاثیرگذارند، اما این عامل خیلی خیلی تاثیرگذار است!
اما چرا؟
وقتی روند تصمیمگیری یک سازمان سلسله مراتبی باشد، دو ضعف اساسی دارد. اول اینکه مدیران سطوح بالاتر از جزئیات و نکات ریز (فوتهای کوزهگری) کارهایی که کارمندان یا کارگران انجام میدهند، هیچ استنباط و درکی ندارند. دوم اینکه، وقتی کارکنانی که کارها را انجام میدهند و میبینند به نظرات آنها توجه نمیشود، نسبت به کارشان دلسرد میشوند. اینها دو گروه میشوند، یا از این شرکت به سوی شرکتی با محیط بهتر میروند؛ یا آنهایی که میمانند، بله قربانگویان ترسویی میشوند که با نظرات بالادستیها مخالفتی نمیکنند. شرکت پُر میشود از افراد کم خاصیت و بیخیال نسبت به وضع شرکت.
نتیجه چیست؟ شرکت رو به قهقرا میرود. و تازه مدیران متوجه میشوند که هزینه نیروهایشان خیلی بیشتر از درآمدسازیشان است. به جای اینکه علت یابی کنند، میروند سراغ آسانترین راه، یعنی اخراج!