مدیران خوب پی میبرند که مجبور نیستند تمام مدت سختگیر باشند و کار مدیران مهربان زودتر انجام میشود. اگر کارمندان شما سختکوشانه وظایف محول شده به خود را انجام میدهند و هیچ موقعیت اضطراری حرفهای دخالت فوری شما را نمیطلبد، میتوانید عقب بنشینید و بگذارید کارشان را انجام دهند. با این روش هم کارمندانتان یاد میگیرند که مسئول باشند و هم خودتان فرصت میکنید نیرویتان را بر مسائلی متمرکز کنید که برای موفقیت نهایی سازمان بسیار مهمتر است.
شغل اصلی مدیر، الهام بخشیدن و تشویق کارمندان است تا بهترین کار خود را انجام دهند و نیز باید محیط کاری ایجاد کند که به آنها امکان این کارایی بهینه را بدهد. بهترین مدیران تمام تلاش خود را به کار میبرند تا موانع سازمانی را که مانع انجام کار کارمندان میشود حذف کنند و همچنین منابع و آموزشهای مناسب را برای کارمندان فراهم میکنند، تا کار خود را به صورت مؤثر انجام دهند. تمام اهداف دیگر مدیریتی، چه متعالی و چه مهم، بعد از تحقق این فضا مطرح میشود.
سیستم بد، سیاستگذاری غلط، روشهای عملیاتی بد، و برخورد نادرست با دیگران، از ضعفهای سازمانی است که مدیران مستعد باید بلافاصله آنها را شناسایی، اصلاح یا جایگزین کنند. برای کارمندان خود بنیاد سازمانی نیرومندی بسازید. زیردستان خود را حمایت کنید تا شما را حمایت کنند. کارگران و کارمندان در حرفهای، از کارخانه تا مشاغل پرمخاطره، ثابت کردهاند که این قاعده صحیح است. اگر در محیط کار خود این فضا را ندیدهاید، مطمئناً کارمندان خود را به مشکل تبدیل کردهاید. از تحت فشار گذاردن آنها دست بردارید و سازمان را تحت فشار بگذارید. نتیجه این میشود که کارمندانی خواهید داشت که میخواهند موفق شوند و کسبوکاری که در کنار کارمندان شما شکوفا میشود. که میداند، شاید باعث بشوید که وقتی کارمندها شما را از دور میبینند، پنهان نشوند! یا به دروغ خود را مشغول جلوه ندهند.
شاید تحت فشار گذاشتن کارمندها آسانتر باشد از مبارزه با سیستمهای متشنج و مزاحمت های کاغذبازی که در سازمان شما مثل قارچ سبز شدهاند. شاید وسوسه شوید که فریاد بزنید، «تقصیر توست که واحد ما به اهدافش نمیرسد!». بله، انداختن تقصیرها و مشکلات سازمان بر گردن زیردستان وسوسهانگیز است. اما این کار باعث حل مشکل نمیشود. مطمئناً میتوانید با واکنشهای سریع و با عمر کوتاه روبهرو شوید. اما سرانجام با تحت فشار گذاشتن دیگران در برخورد با مشکلات اصلی و واقعی سازمان شکست میخورید.
«مدیریت به زبان آدمیزاد»