مشاور مدیریت کسب و کار (Business Management Consultant)

بهبود در دوران رکود؛ تثبیت در دوران رونق

مشاور مدیریت کسب و کار (Business Management Consultant)

بهبود در دوران رکود؛ تثبیت در دوران رونق

من محمد رضا تورانی هستم و به مدیران و صاحبان کسب‌وکارهای کوچک کمک می‌کنم تا بتوانند بهترین راهکارها و استراتژی‌ها را بکار بگیرند، تا در زمانی که با رکود بازار صنف خود یا با رکود عمومی برخورد می کنند بتوانند نه تنها از این وضعیت بگذرند حتی موقعیت خود را نسبت به رقبا بهبود دهند.
به نظر من دلیل شکست بسیاری از کارآفرینان این است که در مواجه با مسائلی مثل رکود بازار، انتخاب درست محصول/خدمات، نحوه برخورد با رقبا، جلب همکاری شرکای تجاری، نحوه بکارگیری صحیح منابع انسانی و استخدام، تبلیغ‌نویسی موثر و سایر وجوه کسب‌کار چیز زیادی نمی‌دانند و با اشتباهات خود پول و بودجه خودشان را دور می‌ریزند.
روش کار من این است که به مدیران کمک می‌کنم به جای اینکه وقت، انرژی و پول خود را به طور ناقص بر اثر فشار ذهنی در مواجه با موارد ذکر شده هدر دهند و باصطلاح گیج بزنند، با استفاده از یک برنامه مدون و حساب شده تک تک موارد مذکور را با حداقل هزینه حل و فصل کنند.
مخلص کلام این که ما برای تحقق سه هدف می‌کوشیم:
1- کاهش هزینه
2- افزایش بهره‌وری
3- افزایش فروش

شماره تماس: 09192120628

آی دی تلگرام: mrtourani@

تلگرام: bmc_tourani@

mr.tourani@gmail.com

بایگانی

۰

در یک جمله می‌توان گفت اینها هم از ”تحلیل فایده-هزینه“ و ”درک هزینه فرصت“ عاجزند و همچنین جایگزین مناسب‌تری را پیدا نمی‌کنند.

مطلب را با مثال و توضیحات بیشتر بازتر می کنم.

مثال اول، عمده مردم وقتی مثلاً بلیط سینما می‌خرند و به دیدن فیلمی می‌روند و می‌بینند که آن فیلم خیلی بی کیفیت و مزخرف است با اینکه می‌دانند نشستن و دیدن آن فیلم وقت تلف کردن است اما تا آخر فیلم می‌نشینند. چرا؟ چون این طور تصور می‌کنند که هزینه‌ای را برای خرید بلیط متحمل شده‌اند و باید استفاده کنند. آنها نمی‌توانند بفهمند که هم پول‌شان را از دست داده‌اند و هم وقت‌شان را. هم پیاز را خورده‌اند هم شلاق را.

مثال دوم، سهامی می‌خریم و می‌بینیم هی در حال نزول است. به آن می‌چسبیم به این امید که روزی قیمت آن برگردد. بله در عمده موارد قیمت آن برمی‌گردد اما با چه هزینه‌ای؟ زمان هزینه آن است و فرصت(های) از دست رفته برای خرید سهامی دیگر.

مشاور شرکتی بودم که قصد داشت ایزو بگیرد. چندین سال بود برای گرفتن ایزو در جا می‌زد. مستندات آنها را بررسی کردم و دیدم خوب نیست. به آنها پیشنهاد دادم اینها را با مستنداتی که به آنها می‌دهم جایگزین کنند. زیر بار نمی‌رفتند و می‌گفتند «ما سالهاست روی اینها زحمت کشیده‌ایم». بالاخره متقاعد شدند که بخش زیادی از این مستندات را جایگزین کنند و بر اساس آنها عمل کنند. نتیجه این شده که ظرف نه ماه، گواهینامه ایزو را گرفتند.

به شرکت‌ها گفته می‌شود، آقای/خانم مدیرعامل باید این بخش کم بازده را تعطیل کنی و این بخش فقط هزینه زاست یا هزینه آن بیشتر درآمد آن است. می‌گوید اگر آن را تعطیل کنم، تجهیزات (سخت‌افزار یا نرم‌افزار) آن را چکار کنم؟ پرسنلی که کلی برای‌شان هزینه آموزش داده‌ام را چکار کنم؟ به او راه‌حل می‌دهم، زیر بار نمی‌رود، آنقدر صبر می‌کند که کل شرکت بخاطر وجود این بخش و بخش‌هایی با شرایط مشابه دچار بحران می‌شود. اما جالب اینکه باز هم نمی‌خواهد راه درست را برود، امیدوار است تا اوضاع بهتر شود. توجیه می‌آورد که سفره‌ای پهن است و همه کسانی که اینجا هستند چشم به این سفره دارند. اما زمان و بازار بی‌رحم‌اند. سعی می‌کند هزینه‌ها را کاهش دهد، اضافه‌کاری‌ها را قطع کند، مزایا را کم کند. کارکنان قوی می‌روند و کارکنان ضعیف می‌مانند و مدیرعامل ما نمی‌داند که چرا وضعیت شرکت روز به روز بدتر و بدتر می‌شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی