1- کارهای جزئی؛ برای یک مدیر هیچ چیز بیشتر از گرفتار شدن در جزئیات، هدر دهنده وقت نیست. مثل کنترل دوباره چند صفحه عدد، کنترل ورود و خروج کارکنان.
2- گردآوری اطلاعات؛ کار یک مدیر جمعآوری اطلاعات نیست بلکه تجزیه و تحلیل آنها و یافتن راهحلهایی برای مشکلات است. به شما حقوق بالا نمیدهند که بروید اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری کنید، بلکه شما باید چشمانداز وسیع را در نظر داشته باشید و به این ورودیهای گوناگون معنا ببخشید!
3- کارهای تکراری؛ کارهای روزمره و تکراری روزانه مثل تهیه گزارش هفتگی تولید، بررسی گزارش ماهانه هزینهها، ... نباید شما را در دام خود گرفتار نماید. به جای انجام این کارها، برنامهای بچینید تا کارمندتان آنها را به موقع انجام دهد.
4- کارهایی که میتوانید به نمایندهی خود بسپارید؛ گاهی حضور شما در جلساتی لازم است، اما در بسیاری موارد مهم نیست که خودتان شرکت کنید یا نمایندهای بفرستید. مثلاً جلسات معرفی خدمات، کنفرانسها، ملاقات با مشتری، ... اینطوری هم بخشی از وقتتان آزاد میشود و هم فرصتی به کارمندتان دادهاید تا مسئولیتهای جدیدی را بپذیرد.
5- کارهای آینده؛ یک مدیر باید از فرصتهایی برای آموزش دادن زیردستانش جهت آمادگی برای مسئولیتهای آینده استفاده کند. تنها راه آموزش، فرستادن آنها به کلاسهای پرهزینه بیرون نیست، 90 درصد رشد حرفهای در خود محل کار اتفاق میافتد. با سپردن پیشرونده کارهای مهم و مهمتر به کارمندانتان، اعتماد به نفس آنها را تقویت کنید و کمکشان کنید تا مسیر ترقی در سازمان را راحتتر طی کنند.
«برگرفته از کتاب مدیریت به زبان آدمیزاد»